عمان حریف ایران در یکهشتمنهایی شد/ قطر ازخجالت عربستان درآمد؛ تسویهحساب سیاسی با سعودیها درفوتبال/ تقابل ژاپن-عربستان در دورحذفی/حمله گازانبری کیروش به وزیرورزش/تعریف ویژه مورینیو از سرمربی ایران+جدول نهایی شش گروه
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۴۱۶۸۸۶
در سیزدهمین روز جام هفدهم فوتبال آسیا، سرانجام سیاسی ترین نبرد قاره برگزار شد و سعودی ها به رغم بمباران تبلیغاتی علیه حریف به کمک امارات میزبان، شکست سنگینی را پذیرا شد.
تیم ملی ایران نخستین حریف حذفی اش را شناخت
با پایان یافتن بازی های مرحله گروهی جام ملتهای فوتبال آسیا، چهره تمام تیمهای راه یافته به مرحله یکهشتم نهایی مشخص شد و براین اساس تیم ملی فوتبال ایران باید به مصاف تیم عمان برود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جدول نهایی گروه ها
برنامه کامل مرحله یکهشتم نهایی
۳۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۰/ اردن - ویتنام ورزشگاه آل مکتوم دبی
۳۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۰/ تایلند - چین ورزشگاه هزاع بن زاید
۳۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۳۰/ ایران- عمان ورزشگاه محمد بن زاید ابوظبی
--------------------------------------------------
۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۰/ ژاپن- عربستان ورزشگاه شارجه
۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۰/ استرالیا- ازبکستان ورزشگاه خلیفه بن زاید
۱ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۳۰/ امارات - قرقیزستان ورزشگاه زاید ابوظبی
--------------------------------------------------
۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۳۰/ کره جنوبی - بحرین ورزشگاه مکتوم بن راشد دبی
۲ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۰/ قطر- عراق ورزشگاه زاید ابوظبی
قطر 2 - عربستان 0 ؛ داور تیم سعودی را از زیر مشت و لگد عنابی ها درآورد
تیم ملی عربستان که در دو بازی قبلی اش نمایش خیره کننده ای داشت و دو پیروزی به دست آورد، در آخرین دیدار مرحله گروهی فقط باید به برتری برابر قطر میرسید تا صدرنشین شود اما در دیداری که حتی داوری هم بیشتر به سودشان بود، نتوانستند از یک تساوی از عنابیهای خشمگین بگیرند و شاگردان فلیکس سانچز با حفظ روند فوقالعاده دو دیدار گذشته خود، امشب هم عربستان را در دیداری حیثیتی با 2 گل مغلوب کردند تا مقتدرانه و با 9 امتیاز به جمع 16 تیم نهایی راه یابند.
المعز علی که با درخشش خیره کننده خود در دو مسابقه گذشته 5 گل به ثمر رسانده بود، امشب هم نمایش قابل توجهی برابر عربستان داشت و علاوه بر گرفتن یک پنالتی که توسط حسن الهیدوس از دست رفت، دو گل هم به زیبایی به ثمر رساند تا بیشترین نقش را در صدرنشینی تیمش در گروه E ایفا کرده باشد و از طرف دیگر با خیال راحت و زدن 7 گل در صدر جدول گلزنان جام ملتهای آسیا قرار بگیرد. او احتمالا آقای گل نهایی جام خواهد بود و اگر تیمش راهی فینال شود شانس عنوان بازیکن برتر تورنمنت را نیز در اختیار دارد.
تیم ملی قطر با صدرنشینی در مرحله گروهی، حریف عراق در دور یک هشتم نهایی جام ملتهای آسیا شد و سعودیها نیز با قرار گرفتن در رتبه دوم، در مرحله حذفی باید به مصاف تیم ملی ژاپن بروند و جدال سختی با ساموراییها داشته باشند.
آتشفشان کی روش بار دیگر راه افتاد و وزیر را ذوب کرد
شاید تصور نمی شد که کی روش بعد از تقابل با برانکو سراغ خاکریز تازه ای برود و جبهه ای جدید پیش روی خود بگشاید اما مرد پرتغالی ثابت کرده که می تواند در چند جنگ همزمان شرکت کند و بازنده هیچکدام نباشد. او چند ساعت بعد از بازی حساس با رقیب همسایه در آل مکتوم بار دیگر با تاختن به مخالفانش در ایران مدعی شد دنبال ضربه زدن به شخص او و دستیارانش هستند و در این راه شخص اول ورزش ایران هیچ ورودی نداشت.
بعد از پیام تشکر رهبرانقلاب علیه من شدند!
اتهام بعدی کی روش به سلطانی فر کاملا سیاسی است و به نظر می رسد او روی مساله حساسی دست گذاشته است که باید پیگیری شود:« بعد از پیام تشکر رهبر انقلاب بعد از جام جهانی، وزارت ورزش کاملاً علیه من شد. یک واقعیت وجود دارد آن هم این است که خواسته وزیر محترم ورزش ایران این نیست که کی روش در تیم ملی بماند. باید اعتراف کنم اگر تفرقه و مسائلی از این قبیل در چندماه گذشته فوتبال ایران را در برگرفته است تنها مسئولش وزیر محترم ورزش ایران است. شما الان شاهد هستید که به غیر از یک باشگاه خاص در لیگ برتر بقیه باشگاه ها از همه مسائل رقم خورده گلایه دارند. چه شخصی از سوی یک سری رسانه و روزنامه خاص به همراه آقای مسعودی در حال بهره بردن است؟ چه اشخاصی پشت راه افتادن داستان هایی همچون آلکساندر، مک درموت و بازی دوستانه با آرژانتین بدون برنامه ریزی است؟ همه اینها از سوی یک نفر خاص هدایت می شود. به نظر شما آن نفر خاص و باشگاهش تحت حمایت مستقیم چه کسی می تواند این گونه پیش برود؟ مردم کشور ایران، مردانی که در راه تامین غذای سر سفره خانواده های خود در مضیقه هستند آن هم به خاطر مشکلات اقتصادی می بینیم که به این فرد و باشگاهش اجازه داده می شود پرواز فرست کلاس به ژاپن داشته باشند! با این وجود من و شاگردانم در تیم ملی همه کاستی ها را به جان خریدیم.»
کی روش:سلطانی فر گزینه دیگری جای من دارد
شش ماه پیش فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت قرارداد من با این تیم شش ماهه باشد. این خواسته ای بود که از طرف فدراسیون و آقای تاج گرفته شد. الان باید بگویم چیزی را فهمیدم که اگر آن موقع می فهمیدم هرگز قراردادم را با تیم ملی تمدید نمی کردم و آن هم این است که وزارت ورزش هرگز به دنبال ثبت قرارداد با من نبود. آقای تاج قبل از این به من گفته بودند که چرا از تیم ملی و فدراسیون حمایتی نیست. آقای سلطانی فر به هر دلیلی برنامه و یا گزینه ای دیگر دارند.
بعضی ها در زندگی قرمز را دوست دارند و به آبی علاقه ای ندارند و برخی هم برعکس؛ اما این استایل من نیست. من به همه حریفان احترام می گذارم. من مغرور نیستم که بخواهم انتخاب کنم که چه تیمی روبروی ما قرار بگیرد. بازی ها از این پس 50-50 هست. همه چیز برای برنده و هیچ چیز برای بازنده!
مورینیو که به تازگی با منچستریونایتد قطع همکاری کرد، به عنوان کارشناس دیدار قطر و عربستان، امشب در شبکه BeIn sport حضور یافت. او در بخشی از صحبت هایش، در مورد مربیان خارجی که در فوتبال آسیا حضور دارند حرف زد و تاکید کرد با توجه به کیفیت بالای این مربیان، آنها باید تاثیر بیشتری روی فوتبال این قاره بگذارند: «پول های زیادی هزینه شده تا مربیان خارجی به این منطقه دنیا بیایند؛ اینها مربیانی هستند که نمی توانید از آنها فقط انتظار آموزش داشته باشی، اینکه تاکتیک ها و آرایش ها را به بازیکنان بومی یاد بدهند. فکر می کنم این اشتباه شماست. باید از ما انتظار بیشتری داشته باشید. فکر می کنم اگر من مربی ای باشم که به قطر بیایم، نه تنها باید وظیفه ام در تیم باشگاهی یا تیم ملی را انجام بدهم، منظورم در یک شرایط فرضی است، هر مربی ای که بیاید، شما باید از آنها این انتظار را داشته باشید که تاثیر بیشتری داشته باشند، بیش از یاد دادن آرایش های مختلف.
به این لیست از مربیان نگاه کنید؛ سه تا از آنها به فینال چمپیونزلیگ رسیده اند؛ لیپی فاتح این رقابت ها شد، اریکسون هم به فینال چمپیونزلیگ رسید و همین طور هکتور کوپر. به زاکرونی نگاه کنید، به کارلوس کی روش در تیم ایران؛ او یکی از بهترین مربیان پرتغالی تاریخ است. او مانند ژوزوالدو فریرا، مربی السد، یک معلم است؛ یک مربی بزرگ که جایگاه یک معلم را هم دارد.
مربیان زیاد دیگری هم هستند، نه تنها در تیم های ملی، بلکه در باشگاه ها. آنها می توانند بیشترین تاثیر را روی بازیکنان بومی داشته باشند، روی مربیان هم. فرقی ندارد در کلاس A باشید یا D، همه ما همکار هستیم. وقتی شما به یک کشور خارجی می روید، باید خودتان را در دسترس (بازیکنان و مربیان آنجا) قرار بدهید و از آنها کار بخواهید.
یک مربی چه مدت کار می کند؟ زمانی در جلسات تمرینی سپری می شود و مدتی هم برای آماده سازی جلسات و برنامه ریزی و آنالیز جلسات تمرینی. آنوقت یک دقیقه برای آموزش مربیان آن کشور وقت ندارد. این چیزی است که اتحادیه ها و فدراسیون فوتبال باید به آن فکر کنند. آنها می آیند، پول شما را می گیرند و به خانه می روند؟ فکر می کنم آنها باید اینجا پول بیشتری بگیرند ومسئولیت بیشتری هم بپذیرند. ایا ما به خاطر اطلاعات مان، به خاطر DNA مان یا چون اروپا هستیم، باید این کار را بکنیم؟ نمی دانم اما همین است! اما فکر می کنم شما باید از مربیانی که اینجا می آیند، انتظارات بیشتری داشته باشید."
منبع: تابناک
کلیدواژه: بسته خبری جام ملتها کی روش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۴۱۶۸۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری طالبان به تعهدات آبی با ایران
روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست.
به گزارش روزنامه فرهیختگان، به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرودبا توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود.
محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود.
از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد.
البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است.
جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود.
درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریروداین پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده استمناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که این روزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.